امامت، استمرار نبوّت و همچون پيامبرى ، لطفى از جانب خداى متعال است.
امامت جز با تصريح خداوندى تحقق نمىپذيرد و مردم در تعيين امام معصوم نقشى ندارند.
امامت يکى از اصول بنيادى دين است و ايمان راستين جز با باور داشتن به بايستگى آن شکل نمىگيرد.
امام کسى است که خداوند متعال او را ، پس از پيامبر به عنوان هدايتگر بشر برگزيده و بايد از هر گناه و ناراستى پاک و معصوم، و به اذن خدا، از جهان غيب آگاه باشد.
امام نمونه کامل انسان و داراى برترين درجه کمال و فضيلت است و از آن جا که به يارى حق، همه گفتارها و رفتارهاى او نشان از راهى خدايى دارد، بر همه مردم پيروى از وى لازم و بايسته است. بنابراين امام بايد از سه ويژگى برخوردار باشد:
عصمت
آگاهى به غيب
انتصاب.
امام رضا عليه السلام در بيانى زيبا و رسا، به برترين شيوه و گوياترين زبان، مقام امامت را براى ما نمايانده است. پس شايستهتر آن است که جايگاه امامت را از سخن آن بزرگوار بشناسيم:
امام سررشته دين، نظام مسلمانان، رستگارى دنيا و عزّت مؤمنان است.
امام ريشه و بنياد بالنده اسلام و شاخه بلند آن است.
به برکت امام است که نماز، روزه، حج و جهاد تکميل مىشود، خراج و صدقات فراوان مىگردد و حدود و احکام الهى به اجرا درمىآيد و مرزها از يورش مصون مىماند.
امام به سان خورشيد رخشانى است که تابش آن جهان را فرا مىگيرد و در افقى است که در دسترس نمىآيد.امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره نمايانى است که در شب تاريک راهنماى هدايت است و نجاتبخش از نابودى.امام از هر گناهى پاک و از هر عيبى بهدور است.
امام به علم ويژگى يافته و به بردبارى نامآور شده است.
امام يگانه روزگار خويش است، هيچ کس همپاى او نيست و هيچ دانشمندى با او ياراى برابرى ندارد و براى او همانندى يافت مىنشود.
دو ويژگى عصمت و انتصاب نيز در پايان سخن امام رضا عليه السلام به اين گونه بيان شده است:
چون خداوند بندهاى را براى تدبير امور بندگانش برگزيند، او را سينهاى فراخ عنايت فرموده و سرچشمههاى حکمت را در دلش به وديعت مىنهد، زبانش گويا مىشود و در پاسخ درنمىماند، و جز درستى در او يافت نگردد.
او انسانى موفق، راهيافته و تأييدشده از جانب خداوند و از هر گونه خطا و لغزشى در امان است.
اين ويژگى از آن رو است که حجّت بر خلق و گواه بر بندگان خدا باشد.
آيا آنان توانايى چنين گزينشى را دارند تا برگزيده ايشان از اين صفات بهره ببرد؟