يکی از مشاغلی که از ديرباز جمعی در حرم مطهر رضوی، بدان اشتغال داشتهاند، پيشه «سقّايی» يا «سِقايت» بوده است.
میدانيم که اين شغل پيش از اسلام نيز در مکه مکرمه ميان قبايل دست به دست میشده و هر قبيلهای به داشتن آن میباليده است؛ چندان که آيهای نازل شد و در آن فرمود: «اَ جَعَلتُم سِقايةَ الحاجّ و عِمارَةَ المسجِدِ الحرامِ کَمَن آمَنَ باللهِ و اليَومِ الآخِرِ وَ جاهَدَ فی سَبيلِ الله، لايَستَوونَ عندَالله، وَاللهُ لايَهدی القومَ الظالِمينَ» (آيه 19 سوره توبه) و بدين وسيله مکيّان را از فخرفروشی به ديگران برای عهدهداری سقايت و عمارت باز داشت و آن را در برابر ايمان به خدا و روز قيامت و جهاد، ناچيز شمرد.
حرفه «تأمين آب شُرب و طهارت» گو اينکه با ارزشهای والای ايمان و جهاد برابری ندارد، و چون در مقام مقايسه بر آيند، در کفّه پايينتر قرار میگيرد، با اين حال، همواره يکی از نيازهای زائران را برطرف میکرده و مورد احترام بوده است.
قديمیترين سند موجود در آستان قدس رضوی نشان میدهد که در عهد صفوی، (سال 1041ق) بابت تأمين آب به سقاهای حرم رضوی حقوق پرداخت میشده و در همان روزگار، يکی از وظايف سقايان، در کنار تهيه آب آشاميدنی و آب مورد نياز برای وضو، «آبپاشی» صحنهای مطهر وشستوشوی حرم بوده است. جالب است که برخی از اسناد حاکی از آن است که بايد اين حقوق در صورتی به سقايان پرداخت شود، که منابع آب را از آب گوارای قناتهای معروف پر کنند، و تنها در اين صورت است که هزينههای مربوط به چهارپايان آنها و خريد يخ و مخارجی که به شربت روز عاشورا تعلق میگيرد، تأمين میشود.
وجود پيشه سقّايی سبب شده است که همواره جايی برای اين کار در نظر گرفته شود و بدين ترتيب بود که «سقاخانه» شکل گرفت.
تاريخ ساخت نخستين سقاخانه حرم رضوی به سده ششم برمیگردد که «سنگاب خوارزمشاهی» گواه آن است. اين سنگاب سنگ سياه يکپارچه کرویشکلی با ضخامت 14/5 سانتیمتر، ارتفاع 110 سانتیمتر و قطر دهانه 137 سانتیمتر است. جنس آن از سنگی موسوم به «هرکاره» میباشد که در مشهد شناخته شده است و روی آن به شکل زيبايی کتيبهنگاری کردهاند.
به گفته اعتمادالسلطنه، اين سنگاب در کنار دارالسياده بوده، و از آن به عنوان سقاخانه استفاده میشده، اما با احداث سقاخانه جديد ميانه صحن عتيق، چندان مورد استفاده نبوده است، هر چند در دوره قاجار هم آن را تعمير کرده و پر از آب میساختهاند.
اين سنگ در دوران پهلوی اول به موزه انتقال يافت.
در دوران افشاريه (1143ق)، سقاخانه جديدی با عنوان «سقاخانه نادری» يا «سقاخانه اسماعيل طلايی» ساخته شد که هنوز هم در ميانه صحن عتيق (انقلاب) برجا است. سنگاب اين سقاخانه پس از فتح هرات به دستور نادر، از آن جا به مشهد آورده شد که تا کنون نيز در همان ميان سقاخانه ديده میشود. دليل نامگذاری آن به «اسماعيل طلايی» اين است که گويا فردی بدين نام آن را در ميان حوض چهاربخشیِ وسط صحن عتيق ساخته و روی آن را با سقفی کلاهفرنگی طلاکاری کرده است؛ هر چند سندی برای اين ادعا وجود ندارد.
اين سقاخانه در سال 1345ش تخريب شد و به جای آن سازه هشتگوش جديدی قرار گرفت که در سال 1350ش به روی مردم گشوده گرديد.
در دوره قاجار دو سقاخانه ديگر هم برای حرم ساخته شد، که يکی معروف به «سقاخانه ميانعمارت» بوده و مکان آن دقيقاً معلوم نيست، ديگر در ميانه صحن نو (آزادی) قرار داشت که آن هم در سال 1307ش تخريب شد و به جای آن حوض بزرگی احداث گرديد و سنگاب آن در ميانه آن حوض جای گرفت.
پس از انقلاب اسلامی ايران نيز دو سقاخانه ديگر، يکی در صحن قدس و زير گنبدی به شکل قبةالصخره بيتالمقدس و ديگری در مقابل ايوان صحن جمهوری اسلامی ساخته شد که اولی، سقفی با روکش طلا دارد و دومی سقفی عرقچين با پوشش کاشی فيروزهای.