«دخيل» در لغت به معنای کسی يا چيزی است که با رفتن به جايی خود را به آنجا انتساب میدهد.
وقتی واژهای از يک زبان وارد زبانه ديگر میشود و در زبانِ دوم جای میگيرد، به آن واژه «دخيل» میگويند؛ مانند دهها واژه عربی يا انگليسی يا فرانسه که در زبان فارسی وارد شده و اينک به عنوان يک کلمه فارسی شمرده میشود، يا همچون بسياری از لغات غيرعربی با ريشههای گوناگون که به زبان عربی و حتی به متن قرآن راه يافته است.
وقتی کسی از قوم و قبيلهای جدا میشد و به ديگران میپيوست و خود را به آنان منتسَب میکرد نيز او را «دخيل» میناميدند؛ چيزی معادل «پناهجويان» امروزی.
در فرهنگ بومی ما، «دخيل شدن» به معنای التجا و پناه بردن است که به گونههای مختلفی نمود میيابَد؛ شناختهشدهترين شکل آن صورت فيزيکی ارتباط يعنی همان بستن يک نخ، طناب، پارچه، قفل يا هر چيز ديگری به جايی است که به آن پناهنده میشوند. بستن اين اشيا به شبکههای پنجره يا گرههای ضريح امامان و امامزادگان که به آن «دخيل بستن» میگويند از همين باب است که کسی برای گرفتن حاجت و برآورده شدن نيازش به آنان پناهنده شده و با اين کار خود را به آنان گره زده و دخيل و پناهنده ايشان کرده است؛ کاری نمادين به منظور اظهار گسستن از خويشتن و پيوستن به بزرگان.
روشن است که اين کار، اگر به معنای «توسّل» به امامان باشد نه تنها هيچ اشکال شرعی ندارد بلکه به آن توصيه هم شده است؛ بدين معنی که برای عرض نياز به آستان خدای متعال فردی از مقرّبان درگاه او را واسطه قرار دهيم و از او بخواهيم که وسيله و واسطه حاجتخواهیِ ما شود. برای درستیِ اين کار از نظر شرع، به آيات و روايات بسياری استناد شده است که اينک مجال آن نيست،
اما اين که برای اين توسّل و دخيل شدن و دخيل بستن، صِرفاً به کارهايی نظير گره زدن نخ، يا بستن قفل يا کارهايی از اين قبيل پرداخته شود، نه تنها هيچ توصيه دينی در درستیِ آن وارد نشده، بلکه همواره مسلمانان را از پرداختن به چنين کارهای خرافاتی و عوامانهای پرهيز دادهاند. زشتیِ اين پديده آن گاه نمايانتر میشود که عدهای برای عرض نياز و حاجت، به بستن نخ و طناب و قفل و پارچههای رنگارنگ به شاخههای درختی يا پنجرهای که هيچ انتسابی به جايی ندارد روی میآورند و بدين وسيله انديشههای خرافی خود را نمايان میکنند.
بیگمان اين گونه کارها اختصاص به دين و آيين خاصی ندارد، بلکه در ميان تودههای بيشتر پيروان اديان و مذاهب در ملتهای مختلف، چنين رفتارهايی را میتوان ملاحظه کرد.
هر چند برای محو چنين رفتارهای خرافی و جاهلی، اقدامات روشنگرانهای صورت گرفته، اما به دليل رويکرد عوام مردم به ناهنجاریهايی از اين دست، و البته گاه تبليغات هدفمندِ کسانی که از اين کار سودی را نصيب خود میکنند، اتفاق خجستهای نيفتاده و هنوز اين رسمهای نادرست از ميان مردم رخت برنبسته است.
شايسته آن است که برای حاجتخواهی از درگاه خداوند متعال، و عرض ارادت به آستان پيشوايان معصوم، همان سنتهای معقول و شناختهشدهای را که از پيامبر اکرم(ص) و امامان (ع) به ما رسيده است، به کار بنديم و آنها را الگو و اسوه رفتارهای خود قرار دهيم. سيره شخصيتهای دينی را بنگريم و از خود بپرسيم که کدام يک از آن بزرگان به اين کارهای بيرون از عُرف روی آوردهاند؟