معنی لغوی زيارت (دیدار) است و اصطلاحاً: 1. به تشرف به مشاهد مشرفّه مذهبی و 2. به خواندن و بیان کردن عبارات مختصر یا مفصّل برای ادای احترام و تعظیم و تکریم و سلام به ارواح مطهّره مقدّسه پیغمبر اکرم(صلی الله عليه وآله) و معصومین(علیهم السلام) و منتسبین به آنان از امامزادگان و شهداء راه ولایت و محبت معصومین خصوصاً و یادکرد اهل قبور عموماً اطلاق میشود
و به معنی اصطلاحی و اختصاصی دوم به خود آن عبارات که یا توسط بعضی از ائمه و معصومین(علیهم السلام) انشاء شده و به طریق صحیح در کتب مربوط ثبت و ضبط شده است اطلاق میشود. مانند: زیارت عاشوراء که انشاء حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) است یا زیارت امین الله که انشاء امام سجاد(علیه السلام) است و بسیاری دیگر از زیارات و خصوصاً آنچه برای حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) و حضرت امیر(علیه السلام) در کتب معتبر همانند: کافی و تهذیب و من لایحضره الفقیه ضبط شده و مرحوم علامه مجلسی(رضوان الله تعالی علیه) با استقصاء کامل برای مجموع زیارات که تا قرن یازدهم در دسترس بوده است اعم از مأثور از معصومین یا غیر آن یک مجلّد از مجلّدات کتاب مستطاب بحارالانوار را بدان اختصاص داده است و بسیاری از زیارات را فقهاء و صلحاء و ادباء انشاء کرده اند که در هر مورد منشأ آن در کتابهای مربوط قید شده است.
زیارت جامعه کبیره
زیارت جامعه که شاید مفصّل ترین زیارتها باشد از آن جهت (جامعه) نامیده شده که با آن میتوان معصومین(علیهم السلام) را عموماً زیارت کرد. یعنی هم در روضه مبارکه نبویه(صلی الله عليه وآله) و هم در نجف اشرف و هم در کربلا و هم در مشهد مقدس اختصاصاً و یا در بقیع یا کاظمین یا سامراء اجتماعاً تلاوت کرد.
قدیمیترین مأخذ این زیارت شریفه کتاب مستطاب من لایحضره الفقیه جناب شیخ صدوق (ابن بابویه)(رضوان الله تعالی علیه) است که آن جناب آن را به اسناد موثّق معتبر خود از امام هادی(علیه السلام) نقل و سپس جناب شیخ الطائفه طوسی(رضوان الله تعالی علیه) آن را به نقل از ابن بابویه در کتاب مستطاب تهذیب الاحکام ثبت میفرماید.
زیارت جامعه انشاء حضرت امام هادی(علیه السلام) است. گو اینکه بعضی فقرات آن در دیگر زیارات نیز دیده میشود. بنابراین در اصالت و قداست این زیارت هیچ شک و تردیدی راه ندارد. زیرا تمامی آن بی هیچ اختلاف در دو کتاب از کتابهای چهارگانه اصول و فروع مذهب شیعه امامی جعفری اثناعشری آمده است و این مسئله نشانه عظمت و اهمیت و جامعیت این زیارت است و اساساً فصاحت الفاظ و بلاغت معانی و مضامین این زیارت جلیل القدر گواهی میدهد که قطعاً از لسان مبارک امناء وحی الهی و حمله واقعی قرآن(علیهم السلام) صادر شده و آنچه درباره سخنان حضرت مولی الموالی علی مرتضی(سلام الله و صلواته علیه) گفته شده که: ﴿دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق﴾ (فروتر از سخن آفریدگار و فراتر از سخن آفریدگان) در مورد این زیارت جامعه نیز صادق است.
این زیارت در بردارنده همه اعتقادات اصولی تشیّع اثناعشری است که زیارت کننده در کمال خلوص و خضوع آن را به موالیان و ائمه خود(علیه السلام) عرضه میدارد و از خداوند متعال به زاری و تضرّع مسألت میکند تا او را بر این عقاید ثابت و راسخ نگه دارد و همواره او را بر گواه بودن بر یگانگی خداوند یکتای بی همتا و نبوت انبیاء الهی و خاتمیت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(صلی الله عليه وآله) و حقانیت معاد و روز رستاخیز و عدالت قادر متعال و امامت و ولایت ائمه دوازده گانه شیعیان و ختم وصایت و ولایت به وجود مبارک و مقدس ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که امام غائب است و بر ظهور و بازگشت قطعی (=فَرَج) آن بزرگوار و انتشار آن ظهور و نیز اظهار سرسپردگی و فرمانبرداری نسبت به چهارده معصوم(علیهم السلام) و اولیاء آنان و دوستی و دلبستگی حقیقی و صمیمی به ایشان و نیز بر برائت و بیزاری از دشمنان و غاصبان حقوق آل محمد(علیهم السلام) پایدار و ثابت قدم بدارد که: (این متاعی است کزین خانه بدان خانه برند).
در مقدمه این زیارت و پیش از تلاوت متن آن زیارت کننده باید کلمات طیبات شهادات و 100 بار (الله اکبر) را ادا کند.
متن این زیارت نیز به قریب 150 کلمه جلاله (الله) مزیّن است،
سپس با سلامها و درودهایی که در بردارنده صفات ذاتی معصومین(علیهم السلام) است و به تعبیر آن شعر زیبای عارفانه که:
عبَاراتُنا شَتّی وَ حُسنُکَ وَاحد
و کلٌّ إلی ذَاکَ الجَمال یُشیر
گرچه الفاظ و عبارات آن محامد و مکارم و صفات مختلف است ولی معانی آن همه بر قدس و طهارت و کمال آن انسانهای کامل و افراد طاهر و پاکیزه و آراسته و پیراسته و به حقیقت (معصوم) دلالت میکند، تشرف معنوی خود به حضور آن معصوم یا معصومان را به شرف عرض ایشان میرساند و از کرم و عنایتشان به امید پاسخ به سلامهای خود که شاید همان حالت حضور قلب زائر و ادامه او به تلاوت زیارت إنشاءالله نشانه جواب سلام باشد، مجدّداً به اداء شهادات طیّبات میپردازد و آنگاه ضمن اقرار به فضائل و مناقبی که حق تعالی ایشان را بدان مواهب و عطیّات مفتخر و مخصوص فرموده است و آنان را (صراط مستقیم) میشناساند برای وصول به مقام خشوع و خضوعی که نخستین وسیله خداشناسی و لازمه عبودیت و بندگی به درگاه کبریایی باری تعالی است.
سپس با مکالمهای احترامآمیز و صادقانه – و بهتر اینکه عرض کنم عاشقانه – با ارواح مطهّره مقدسه پیغمبر اکرم(صلی الله عليه وآله) و معصومین(سلام الله علیهم اجمعین) ارتباطی روحانی و مستقیم پیدا میکند و بهراستی مانند عاشقی شیدا و بیقرار و در عین حال حقیر بیمقدار به بیان مراتب شذت عشق و نهایت خضوع و خاکساری و اشتیاق و آرزوی خود و امید اینکه آن معشوقان عظام و محبوبان والامقام – که همگی معنی یک نور واحدند – مختصر التفاتی به او فرمایند و گوشه چشمی بدو بیندازند و پرتوی از فروغ روحانیای که به آن ممتاز و مخصوصند بر او بیفشانند و او را در راه رسیدن به معرفت نعمتهای الهی و انجام کارهای خیر و پرهیز از افکار و اعمال ناروا و ناشایسته و خدمت به خلق خدا کمک و اعانت فرمایند و از درگاه باری تعالی مسألت فرمایند که به لطف خود بر صراط مستقیم هدایتش فرماید و در این دنیا از معرفت واقعی آن معصومان و در آن دنیا از شفاعت و پایمردیشان در وصول به آرامش و آسایش ابدی محروم نسازد.
آنچه بیش از هر چیز در خلال این زیارت شریف مکرّر و تأیید میشود اقرار و اعتراف به بندگی و عبودیت زائر نسبت به خدای رحمان رحیم است. چه عبودیت و بندگی زیارتکننده مؤمن و مخلصی که زیارت را میخواند و میگوید و پس از آن بیان فضائل و مکارم و محامد آن معصومان(علیهم السلام) است. و نیز اقرار به آن فضائل که زائر آنچه حضرت علی هادی(علیه السلام) به او در آن باره تعلیم فرموده است با کمال اخلاص به زبان و معانی آن را در نظر میآورد و این مطلب در سراسر آن زیارت به الفاظ و عبارات گوناگون و با همان معانی حقیقی یا مجازی که امام(علیه السلام) اراده فرموده است بازگو میشود و همچنان که آن عاشق سرگشته واقغی یا داستانی که همواره نام معشوقه اش را بر زبان میداشت و میگفت:
چون میسر نیست بر من کام او
عشق بازی میکنم با نام او
زیارتکننده کام خود را با ذکر نام و صفات پیغمبر اکرم(صلی الله عليه وآله) و سایر معصومین(علیهم السلام) شیرین میسازد و در نهایت خضوع و احترام به عرضشان میرساند که: ای سروران و محبوبان همیشگی من:
«سراسر جمله عالم پر از نام و یاد و خاطره و نشان آدمیان و آرامگاه رفتگان و عهد و پیمان آنان بوده و هست و خواهد بود، ولی برای این بنده جاننثار درگاه والای شما و شیفته و شیدای دلداده و سرسپرده شما بهراستی نام شما شیرینترین و دلنوازترین و یاد شما خوشترین و فرحانگیزترین و آرامگاههای شما آرامشبخشترین و عهد و پیمان شما استوارترین و وعده و نوید شما راست و درستترین نامها و یادها و آرامگاهها و عهد و پیمانها و وعده و نویدها است و گرهگشای کارهای فروبسته من در هر دو سرا است.
سخن شما پر فروغ و فرمان شما راهنمای به خوبی و خوشبختی و اندرزهای شما همه بر پرهیزگاری و خداترسی و خوی و منش و خصلت شما بر نیکوکاری و بهینسازی و سرشت شما بر آزادگی و بزرگواری نهاده شده و در همه گاه رفتار و کردار شما و بر راستی و درستی و مدارا و نرمی و گفتارتان همه دانش و رأی شما خردمندانه و دوراندیشانه و بردبارانه است. از هر چیز خوبی که سخن به میان آید بیگمان آغاز و انجام و بنیاد آن شمایید.
جانم فدایتان این عشق و اخلاص من بنده کمترین به شما است که مرا به راه راست کشانده و حقیقت دین را بر من آموخته و همین عشق است که اندوخته دنیا و آخرت این ... است».
امام هادی(علیه السلام) برای آشنا ساختن شیعیان به مقام قرب غیر قابل قیاسی که پیامبران عظام و معصومان کرام(علیهم السلام) به درگاه عظمت و قدس الهی دارند و در آفرینش نهاد و بنیادشان با دیگر آفریدگان در عالم ازل پیش از طینت خاکی آدمیان و افاضه ارواح به اجساد عالمیان و پیش از: ﴿خلق الله الأرواح قبل الأبدان بالألفی ألفی عام﴾ از نور و فروغ احدیت آفریده شدهاند نوری که از درخشش نور مطلق ﴿الله نور السماوات و الأرض﴾ است. بنابراین ایشان تافتههای جدابافتهاند و در کیفیت تنزّل آن انوار از عالم ربوبی به شیعیان تعلیم میفرماید که عرض کنند:
«پروردگان عالمیان – الله تعالی – شما را نورهایی آفریده و بر عرش خود جایتان داده تا در آن خدای تعالی را پرستش و ستایش کنید. برای آنکه بر آدمیان منت نهد و نعمت شناخت عظمت و فیض خداوندی خود را بر آنان ارزانی فرماید. شما را در آن خانههایی که خدای آن را بزرگ داشته و قدر و مرتبه آن را بلند و متعالی فرموده است به صورت بشری متجلی ساخت تا واسطه شناخت او و فیض نامتناهیاش شوید و درود آفرین و سلام ما را او خود به شما خواهد رسانید و او است که ما را به عشق و دوستی شما سرافراز فرمود و این عشق و دوستی – ولایت – است که مایه پاکنهادی و نیکوکاری و خوشرفتاری ما بندگان شده است و امیدوار و آرزومندیم که گناهان ما را بپوشاند و خدای را سپاس میداریم و شکر میکنیم که ما را در علم ازلی خود پیرو و جان نثار و فرمانبردار شما آفرید».
برخی از کسانی که به مختصر دانشی که دارند خود را در همه امور صاحب نظر میپندارند اما بصیرت لازم اعتقادی بر ولایت ائمه هدی(علیهم السلام) ندارند و از نایل شدن به حق معرفت انبیاء اولوالعزم و صاحب شریعت و ائمه طاهرین و معصومین(علیهم السلام) معذور یا محرومند و در ادب عرب و فهم مبانی و موازین و اصول بلاغت آن زبان قرآنی از ایجاز و حذف و استعاره کممایهاند و از تعمّق در درک معنی الفاظ و سیاق عبارات زیارت جامعه قاصرند یکی دو جمله از آن زیارت را به خیال فاسد خود – و العیاذ بالله – حمل بر غُلوّ میکنند. کاش این افراد معدود اگر با مبانی بلاغی در ادب عرب آشنا نیستند لااقل به همان احادیث قدسیهای که در کتب عرفان و تصوف – که اینک همان افراد مندرجات آن کتابها را سرمایه کسب شهرت خود قرار دادهاند و از مثنوی معنوی و دیوان شمس آن جناب و دیوان حافظ مزوّرانه سوء استفاده میکنند – آمده است مراجعه میکردند. فی المثل حدیث قدسی:
﴿یا محمد ما یتقرّب المتقرّبون إلیّ بمثل أداء ما إفترضت علیهم. و لایزال یتقرّب إلیّ العبد بالنوافل حتی أحببته. فإذا أحببته کنت له سمعاً و بصراً و یداً و مؤیّداً. بی یسمع و بی یبصر و بی یأخذ﴾.
و یا حدیث قدسی دیگر:
﴿لولا شیوخ رکّع و شبّان خضّع و صبیان رضّع و بهائم رتّع لجعلت السماء علیکم حدیداً﴾.
ای شگفت از اینان که بیت خواجه شیراز را که:
فیض روح القدس از باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
میپذیرند و زر شدن آهن را در دست شمس تبریز به دیده قبول مینگرند، ولی از پذیرش چنین کرامات و امکانات برای محمد و آل محمد(علیهم السلام) دریغ میورزند. این مدعیان از حضور یا دیدار تماشاگه راز آن اولیاء خدا مهجورند؛ چرا که دست حق بر سینه آن نامحرمان زده است.
الهی رب العالمین بدیشان بصیرتی عطا فرمایاد و به لطف خود شیفتگان و عاشقان بر محمد و آل محمد(صلوات الله علیهم) را بر موالیان خود عاشق تر کناد بمحمد و آله الأمجاد.
از کتاب (در برف پيری)